.....................



شوخي و فكاهي در علوم به خصوص ریاضیات و فیزیک

سياه سوار شدن رياضيدانان و فيزيكدانان

گروهی از رياضيدانان و گروهي از فيزيكدانان با هم سوار ترن شده و به همايشی می روند.
هر فيزيكدان براي خود يك بلیت خريده اما رياضيدانان تنها يك بلیت خريده اند. ناگهان يكی
از رياضيدانان صدا مي زند كه بازرس بلیت دارد مي آيد. آنگاه همه رياضيدانان به دستشويی
ترن می روند. بازرس پس از ديدن بلیت فيزيكدانان می بيند كه دستشويی آزاد نيست، و تق و تق
به در دستشويی می زند، يكی از رياضيدانان از زير در ِ دستشويی بلیت را نشان داده و بازرس
پس از بازرسی آسوده از آنجا دور مي شود.
هنگام برگشت فيزيكدانان همان ترفند را بكار می برند و برای گروه خود تنها يك بلیت مي خرند.
آنها شگفت زده، مي بينند كه رياضيدانان براي خود هيچ بلیتی نخريده اند. ناگهان يك فيزيكدان
صدا می زند، كه بازرس در حال آمدن است. بازرس می آيد. فيزيكدانان بی درنگ خود را در
دستشويی زندانی مي كنند و رياضيدانان سلانه سلانه به سوی دستشويی ديگر می روند و يكی
از رياضيدانان پيش از رفتن به دستشويی، در ِ دستشويی فيزيكدانان را زده و مي گويد:
"لطفا بلیت..."

 

گوش ندادن برخی از شاگردها به پند های معلم ها :

نیوتون : بجای اینکه همش زیر اون درخت سیب لم بدی یکمی هم بدرس هات برس.
هرتز : تو انگار اگر بطور متناوب کتک نخوری درس نمی خونی
هایزنبرگ :اگر یکبار دیگه سر زنگ ریاضی بیای تو کلاس فیزیک تنبیه می شی
شرودینگر : بار آخرت باشه که سر کلاس گربه میاری
گراهام بل : اینقدر با بقل دستیت در گوشی حرف نزن
اینشتین :اگه یک بار دیگه شاخه های درخت بشکنی و خم کنی با همون شاخه همچین می زنم تو سرت که برق از چشات بپره
لباچفسکی :بار آخرت باشه که روی زین اسب من یادگاری می نویسی

 

فیزیکدانی با خط قرمز پشت اتومبیل خود نوشته بود .
"اگر این نوشته آبی است سرعت شما بسیار زیاد است"

 

استاد : آیا میتوانید نمونه ای برای پدیده دوپلر بگویید؟

شاگرد : بله.در خیابان چراغ ماشینها وقتی به ما نزدیک می شوند سفید است و وقتی دور می شوند قرمز

 

 

آقایی که دکتری رشته ریاضی محض داشته هر چی دنبال کار می گرده بهش کار نمی دن . بعد از کلی تلاش متوجه میشه شهرداری تعداد رفتگر بی سواد استخدام می کنه . خلاصه مرد قصه ما خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه . بعد از 2 - 3 ماه می گن باید همه در کلاسهای نهضت شرکت کنید . این بنده خدا هم شرکت می کنه . یه روز دبیر محترم در کلاس چهارم ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک متوازی الاضلاع را حساب کنه ، هر چی فکر می کنه یادش نمیاد . توی این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه دارن داد می زنن : انتگرال بگیر .

 

دو رياضيدان در بار

رياضيدان نخست به رياضيدان دوم مي گويد كه آگاهي رياضيات يك شهروند ِ ميانگين
بسيار پائين است. دومي با اين ديدگاه موافق نيست و بر آن باور است كه آگاهي پايه اي
رياضيات در ميان اين لايه از شهروندان هست. هنگامي كه رياضي دان نخست
كوتاه به دستشویی مي رود، رياضيدان دوم خانم پيشخدمت ِ بُلند* را صدا مي زند و از او
خواهش مي كند: "چند دقيقه ديگر شما را صدا مي كنم و چيزي از شما مي پرسم، لطفا
در پاسخ بگويد يك سوم x به نماي 3 "
خانم پيشخدمت با شگفتي اين خواهش را مي پذيرد و زير لب چند بار باخود مي گويد
" يك سوم x به نماي 3 "
رياضي دان نخست از دستشویی بر مي گردد. رياضي دان دوم به او مي گويد به تو نشان
خواهم داد كه بيشتر مردم از رياضيات سردر مي آورند. اينك از اين خانم پيشخدمت ِ
بُلند، انتگرال x به نماي دو را مي پرسم. دوست او مي خندد . رياضيدان دوم پيشخدمت را
صدا مي كند و انتگرال x به نماي دو را مي پرسد. او پاسخ مي دهد: سوم در x به توان 3
و هنگام رفتن بر مي گردد و مي گويد "به اضافه C".

 

مهندس و یك روستایی

مهندسی بر روی كوه سرگرم اندازه گيری بود تا ره نامه (نقشه) تازه ای بكشد.
یك روستایی كه به او و كارهایش مي نگريست، بر گشت و به او گفت: "ما اما به گونه ديگر اندازه می گيريم."
مهندس: "چگونه؟"
روستایی: "چوبی برداشته و الاغی را با آن از بالای كوه تا آبادی دنبال می كنيم و الاغ كوتاه ترين راه
را به ما نشان خواهد داد."
مهندس: "اگر الاغ نداشتيد؟"
روستایی: "آنگاه از شهر مهندس می آوريم."

 

ریاضی دانان برسه دسته هستند اول انهایی که شمارش بلدند دوم انهایی که شمارش بلد نیستند

 

آزمون فيزيك

دبير: تندای كدام بيشتر است، نور يا صوت؟
دانش آموز: روشن است، صوت
دبير: می توانيد اثبات كنيد؟
دانش آموز: هنگامي كه من تلويزيون خود را روشن می كنم، نخست صدا می آيد، آنگاه تصوير.
دبير: شما رد شديد. بعدی لطفا...

دانش آموز بعدی می آيد و همان پرسش دوباره برای او..

دانش آموز: روشن است كه نور تند تر است.
دبير: (كمی با اين پاسخ آرام شده) می توانيد اثبات كنيد؟

دانش آموز: هنگامی كه من راديو خود را روشن می كنم نخست
لامپش روشن می شود و آنگاه صدای آنرا می شنوم.
دبير: بيييرون، شما نيز رديد! به آخرين دانش آموز بگيد بياد تو!

پيشتر اما دبير با خود يك چراغ دستی و يك بوق می آورد، در پيش دانش آموز
چراغ را روشن و همزمان بوق می زند.
دبير: نخست متوجه كداميك شدی؟ نور و يا صدا؟
دانش آموز: روشن است، نور.
دبير: می توانيد اثبات كنيد؟
دانش آموز: كاری نداره، خُب معلومه، چشم خيلی جلوتر از گوشه.

 

"Die Beschäftigung mit der Mathematik, sage ich, ist das beste Mittel gegen die Kupidität."
Der Zauberberg
Thomas Mann,
1875-1955
"من می گويم كه بهترين چاره برای چيره شدن بر هوای نفس، سرگرم شدن با رياضيات است."
توماس مان 1875-1955

خوب بود كه "دايره منكرات" این سخن توماس مان را آویز ه‌ای گوش می‌‌کرد و چندين هزار
رياضی دان را به كار می گماشت تا جوانانی را كه از پس "هوای نفس" بر نمی آيند، به
آموختن آناليز پادافره (جريمه) كنند. سود اين كار در آن است كه هم رياضيدانان ما به نانكی
می رسند و ديگر گشنه نيستند. رياضيات كشور پيشرفت می كند و لگام "شهوت و نفس اماره"
بی گمان با انتگرال های گرين و پيگر (تابع) های بِ سِل (Bessel functions) و اُپراتور نابلا،
پاك كشيده می شود.

 

Einstein: "Wenn ich mit der Relativitätstheorie recht behalte,
werden die Deutschen sagen, ich sei Deutscher, und die Franzosen, ich sei Weltbürger.
Erweist sich meine Theorie als falsch, werden die Franzosen sagen, ich sei Deutscher, und die Deutschen, ich sei Jude.“


"هنگامی كه تئوری نسبيت من درست از آب در آيد، آلمانی ها می گويند كه من آلمانی ام،
فرانسوی ها می گويند كه من شهروند جهانم. زد و تئوری من نادرست از آب در آمد، آنگاه
فرانسوی ها می گويند كه من آلمانی ام و آلمانی ها می گويند كه من يهودم.

 

کشاورزي از يک مهندس، يک فيزيکدان و يک رياضي دان خواست تا به او راه کشيدن کوتاهترين حصار به دور بزرگترين زمين ممکن را بگويند.
مهندس حصار را به صورت يک دايره درآورد و اعلام کرد که اين کار را به نحو احسن انجام داده است.
فيزيکدان يک خط مستقيم با حصار ساخت و توضيح داد: "فرض کنيد که اين حصار به اندازه کافي طولاني باشد، در اين صورت ما نصف کره زمين را با آن محصور کرده ايم".
رياضي دان نگاه عاقل اندر سفيهي به دو نفر ديگر کرد و بعد با يک چوب، دايره اي دور خودش کشيد و گفت: "فرض کنيد که اين دايره همان حصار مورد نظر باشد و من بيرون قطعه زمين ايستاده باشم".

 

رياضي درس خشک و درس سردي است / رياضي بهر ما همچون نبردي است



نبردي کاندر آن تيغت مداد است / حريف و دشمنت مشق زياد است



نبردي کاندر آن خونت نريزند / ولي صفرت به رنگ خون نويسند



به ميدان نبردش چون نهي پا / نگاهت را بگرداني به هرجا



به هر سو بهر قتلت ايستاده / چهل فرمول تابع هاي ساده



به مشرق خيل خطهاي عمودي / به مغرب شصت و دو سور وجودي



براکت اين طرف با قدر مطلق / در آن سو حد و انتگرال و مشتق



دو صد لعنت بر ا ين اقوام سينوس / به تانژانت و کتانژانت و کسينوس



که فرمولهاي آن بي حد و بي حصر / بود در صورت و در مخرج کسر



خلاصه مي کنکم ديگر کلامم /قبولش مي کني يا نه ندانم



به ميدان پا منه کارت خراب است / دراينجا نمره بيست چون سراب است

 

 

اگر شما نسبت باینکه گاهی اوقات معادله از ما دور اندیش تر است شک داشته باشید مسئله زیر را حل کنید:
پدر 32 سال سن دارد وپسر 5 سال دارد بعد از چند سال سن پدر 10 برابر سن پسر میشود؟
مدت مطلوب را به X نمایش میدهیم:

32+x=10(5+x)



که میشود منفی 2 یعنی دو سال پیش است .
یعنی 2 سال پیش پدر 10 برابر سن پسر سن داشته است!
در واقع وقتی معادله را تشکیل دادیم فکر نکردیم که در آینده چنین تناسبی موجود نخواهد بود.

 

دانشجوی رياضی به عكاسی می رود تا فيلمی را ظاهر كند.
فروشنده می پرسد 9 در 13؟
دانشجو: 117. حالا چرا می پرسی؟

و يا روايت ديگر

پرُفِسور رياضی به عكاسی می رود تا...
فروشنده می پرسد 10 در 15؟
پرُفِسور: حل شدنی است. حالا چرا می پرسی؟

 

يك پزشك، يك وكيل و يك رياضيدان بحث می كردند كه
عروسی كردن بهتر است و يا دوست دختر داشتن؟

پزشك: ازدواج به آدمی يك احساس آرامش درونی می دهد،
چنانكه فشار خون پايين آمده و تندرستی افزايش می يابد.

وكيل: دوست دختر بهتر است، چون اگر عروسی كرده باشی و همسرت
بخواهد جدا شود، با گرفتاری و دردسر های بیشماری دست به گريبانی.

رياضيدان: از همه بهتر هر دو آنهاست. زيرا همسرت فكر می كند تو پيش
دوست دخترت هستی و دوست دخترت در اين انديشه كه تو نزد همسرت
هستی و تو در اين ميان زمان بسنده برای رياضيات داری!

فيزيك گاوی

جرم گاو ثابت 400 كيلو گرم


مکانیک

دو گاو در فاصله مشخصی از یکدیگر ایستاده اند. یکی با شتاب 3 متر بر مجذور ثانیه به سوی دیگری حمله ور می شود. تحت یک برخورد ناکشسان 90 درصد انرژی جنبشی صرف تغییر شکل گاوان میشود و از دست می رود. رابطه این انرژی هدر رفته با فاصله اولیه شان از هم چگونه است؟ در یک نمودار ترسیم کنید.


الکتریسیته

1- چراگاه گاو با سیم حصار کشی و به اختلاف پتانسیل 40 ولت وصل شده است! گاو سیم را گاز می گیرد و آمپرسنج پیکرش 0.5 میلی آمپر را نشان می دهد.مقاومت گاو چقدر است؟
2- اینک این گاو و یک سیم پیچ 0.5 هانری را پشت سر هم به ولتاژ متناوب 50 هرتز می بندیم. امپدانس این مدار و هم چنین تاخیر فاز بین ولتاژ و جریان را پیدا کنید. سیم پیچ بدون مقاومت است.


مکانیک کوانتم

1- حصار چراگاه به گونه ای است که فرار گاو از آن محال است. اما چرا گهگاه سر و کله گاو بیرون حصار هم پیدا می شود؟
2- بر پایه اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، پایستگی انرژی برای مدت کوتاهی میتواند برقرار نباشد و ذره های مجازی ایجاد کند. این گاو مجازی چقدر عمر می کند؟


3- "گاو شرودينگر"
گاوی را در یک پناهگاه اتمی که هیچ اطلاعاتی از آن به بیرون درز نمی کند، زندانی کرده ایم. گاو از دید یک تماشاگر هم زنده است هم مرده. برای این پارادوکس توضیحی دارید؟
4- گاوی با سرعت 10 متر بر ثانیه در چراگاه به تخت می رود (شلنگ تخته می اندازد!). طول موج دوبروی آن را بدست آورید.
فرض کنید میکروسکپی با این طول موج کار می کند. بزرگی ساختار هایی که با آن قابل مشاهده اند از چه مرتبه ای است؟ چرا در پژوهش ساختار ها از گاو بهره نمی برند؟


فیزیک هسته ای

علف در دسترس گاو آلودگی رادیو اکتیو از نوع K-40 به میزان 0.01 درصد داشته است. در این شرایط گاو 8 ساعت می چرد و در هر ساعت 2 کیلو علف ميل می كند. اما در همین زمان ساعتی 1 کیلو ضایعات ( با نام علمی پهن ) پس میدهد که مرتبه آلودگی آن شبیه علف است.
شمار اتم های K-40 در بدن گاو را سه هفته پس از پایان چریدن با بکار بستن تقریب های مناسب بدست آورید. (فرض کنید گاو در این مدت ضایعات نداشته!)

 

 

احتمالا شنیدین خیلی قدیمیه:

يه روز دانشمندا داشتن با هم بازی می کردن . نيوتن و انيشتين قرار ميذارن
که با هم قايم موشک بازی کنن.
انيشتين می ره چشم بذاره تا نيوتن قايم بشه.
نيوتن می ره پشت انيشتين يه مربع به ضلع ۱ متر می کشه و روش وايميسه.
شمارش انيشتين تموم می شه می بينه که نيوتن پشتش می گه ديدمت
ساک ساک!
نيوتنم می گه من که نيوتن نيستم الان برات ثابت می کنم:
ببين اين يه مربع به ضلع ۱ متره كه من روش وايسادم . مساحت اين مربع هم كه
۱×۱=۱ يعنی ۱ متر مربع هستش . پس طبق فرمول
P=F/A يعنی نيوتن بر متر مربع برابر پاسکال هست منم پاسکال هستم.

 

 

 

یک ریاضیدان و یک برنامه نویس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.
برنامه نویس رو به ریاضیدان کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟
ریاضیدان که می‌خواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید.برنامه نویس دوباره گفت: بازى سرگرم‌کننده‌اى است. من از شما یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید ۵ دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌کنید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم من ۵ دلار به شما می‌دهم.
ریاضیدان مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار، برنامه‌نویس پیشنهاد دیگرى داد. گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ۵٠ دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد چرت ریاضیدان را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازى کند.
برنامه‌نویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟» ریاضیدان بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد. حالا نوبت خودش بود. ریاضیدان گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا می‌رود ۳ پا دارد و وقتى پائین می‌آید ۴ پا؟» برنامه‌نویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ لب تابش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد. آنگاه از طریق مودم بیسیم لب تاب به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد. باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد. سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.
بالاخره بعد از ۳ ساعت، ریاضیدان را از خواب بیدار کرد و ۵٠ دلار به او داد. ریاضیدان مودبانه ۵٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟»ریاضیدان دوباره بدون اینکه کلمه‌اى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامه‌نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید


نوشته شده توسط شایان در

و ساعت



.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by kav ::.
.:: Design By :
wWw.loxblog.Com ::.




به ** کاو **خوش آمدید




شایان
















درآمد واقعی , واریز به کارت بانکی شما , با چند کلیک درآمد کسب کنید , درآمد تومان و ریال , درآمد پول از اینترنت , دیدن تبلیغات , درامد کلکیی , کار در خانه ,




»تعداد بازديدها:
»کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 60
بازدید هفته : 74
بازدید ماه : 149
بازدید کل : 135614
تعداد مطالب : 157
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1




دریافت کد